loading...
به نام او که زیباست وزیبایی را دوست دارد
امین سایه بازدید : 112 پنجشنبه 1392/01/15 نظرات (1)

 

 به چشمانت بياموز هر کس ارزش ديدن ندارد
به دستانت بياموز که هر گل ارزش چيدن ندارد 
به قلبت هم بياموز که هر کس کنج آن جايي ندارد

 ميکشمت اگه يه روز با غريبه ببينمت 
  گل مني نميزارم دست ديگه بچينتد
گولم زدي اما بدون يه روز سراغ تو ميام
با خنجري تشنه واسه سينه داغ تو ميام 
ميميرمو ميسوزم از اين حيلو و نيرنگ تو
مگه چه کردم با دلت عمري بودم تو چنگ تو
         قانون تو تو عاشقي هوسه 
        مي کشمت دستم بهت برسه
 دو ته سيگار مونده رو ميز يه ماتيکي يکي تميز
گفتي به من تنها بودي کي بوده پس اينجا عزيز
  واي که دلم داره ديگه دغ ميکنه پر ميزنه
شب خوشيت تموم ميشه صبح منم سر ميزنه
نفس نفس ميزنم و از دور تماشات مي کنم
رفتي با اون مرد غريب نديدي نگات ميکنم
         قانون تو تو عاشقي هوسه
      مي کشمت دستم بهت برسه 

رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را مزن
ابتداي يك پريشاني است حرفش را مزن
گفته بودي چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهايم بي تو باراني است حرفش را مزن
آرزو داري ديگر بر نگردم پيش تو
راهمان با اينكه طولاني است حرفش را مزن
دوست داري بشكني قلب پريشان مرا 
دل شكستن كار آساني است حرفش را مزن
خورده بودي سوگند روزي عهد مارا بشكني
اين شكستن نامسلماني است حرفش را مزن

 

دارم برای تو مینویسم برای عشق قشنگم عشقی که هیچوقت تودلم نمی میره . مدتهاست که نوشته هام مخاطب خاصی نداره.مینویسمواسه دل تنگم.واسه عشق قشنگم....عشقی که باید ازهمون اول راه فراموشش کرد واون رو هم مثل خیلی از اتفاقای زندگی دست خاطره ها سپرد ...

 ولی اینبار... اینباردارم برای تومینویسم،فقط وفقط برای توووو

برای پاکی وصداقت توووو...

میخوام از احساس پاکی بنویسم که من،بعد ازاون همه تجربه،جلوش کم آوردم....

ازدلی بنویسم که دریاست...

از نگاهی که پاک تراز آب زلال چشمه هاست.....

ازدستای مهربونت که وقتی تودستام بود تموم سردی وسختی زندگی روفراموش کردم....

ازچشایی که باچند حرف ساده، خیلی زودخیس میشه...

ازلیاقتی بنویسم که خیلی کم پیداشده دروجودمن...

و بالاخره ازدلم بنویسم،که امشب خیلی گرفته....خیلی زیاد....... می شینم با خدای خودم ازتو میگم از عشقمون میگم از روزگارمون میگم ودلمو خالی میکنم...از دلتنگی تو به آسمون نگاه کردم ستاره های آسمون خدا نقش تورو واسم کشیدن.. کاشکی میدی که چقدر نگات کردم و تماشای چشمات ،چشمایی که هیچ وقت دروغ نگفت...،

آره دلم بد جوری امشب دلش گرفته..حتی بیشترازابرهای آسمون چشمات....بیشتراز هرروز دیگه....میدونی همچین بگی نگی،یه هوا،خسته ام....... البته از یه کم خیلی بیشتر خسته ام

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 390
  • کدهای اختصاصی